ع مشترک میتواند به شما کمک کند تا گفتوگویتان را به صورتی تنظیم کنید که موجب موفقیت هر دوی شما شود.
۳. از خلاقیت، به نفع خودتان استفاده کنید.
در هر مذاکره، خلاقیت اهمیت بسیار زیادی دارد.
در مطالعهای که بر روی دانشجویان MBA انجام شد، شرکتکنندگان در مطالعه، به ۲ گروه تقسیم شدند تا در کارگاههای آموزشی متفاوتی شرکت کنند. یک گروه بر حل سیستماتیک مسئله تمرکز داشت و گروه دیگر بر راهحلهایی تمرکز داشت که دانشجویان را به «لذت بردن»، «انتقاد نکردن از ایدهها» و «جستوجو برای احتمالهای جدید» ترغیب میکرد. سپس از هر گروه خواسته شد تا در مورد تخصیص بودجه مذاکره کنند. دانشجویانی که تحت آموزش خلاقانه قرار گرفته بودند (گروهی که بر ایدهها و نتایج غیرمتعارف تأکید داشتند) این وظیفه را بهتر از گروهی انجام دادند که در کارگاههای آموزشی سنتیتر شرکت کرده بودند.
این قبیل مطالعات، ارزش خلاقیت را در تولید راهحلها و احتمالهای جایگزین منحصربهفرد نشان میدهد و باید در زمان تنظیم دستور کار مذاکراتتان به این مسئله فکر کنید. اگر دستور کار شما شبیه به فهرستی با موارد زیاد، با موضوعات دقیقی مانند بودجه و پرسنل باشد، این دستور کار تمرکز را بر موضعهایی مانند «به ۳۵ درصد از بودجه نیاز دارم» یا «به تخصیص مجدد ۱۰ کارمند در تیم خود نیاز دارم» قرار میدهد، ولی به دلیلِ وجود این نیازها (منافع موجود در پسِ آنها) نمیپردازد.
برای مقابله با این مشکل، بر چیزهای نامحدودی مانند هدفها و نگرانیها تمرکز کنید. در این صورت، به دلیلها خواهید پرداخت، یعنی به منافع اساسی که در ریشه و اساسِ موضع هر یک از طرفها قرار دارد.
شاید طرف مقابل این نگرانی را دارد که تیم او نمیتواند انجام حجم کاریِ روزافزون موجود را بر عهده بگیرد و به همین دلیل، قصد دارد تا ۱۰ نفر دیگر را نیز به تیم اضافه کند. با این دیدگاه، منافع او ربطی به تخصیص پرسنل ندارد، و بیشتر به جلوگیری از فرسودگی و خستگی کارکنانش مربوط است. به این صورت، راه برای بحث در مورد راهحلهای خلاقانهتر باز میشود.
۴. به این فکر کنید که چه چیزی برای طرف مقابل، بیشترین اهمیت را دارد.
با درک اولویتهای طرف مقابل، میتوانید با سرعت بیشتری منافع اساسیای را که دائما بر آن تأکید کردهام، مشخص کنید. طرف مقابل نیز به شما کمک خواهد کرد تا منافع آنها را با منافع خود هماهنگ کنید و نتایج متقابلا سودمند را مشخص کنید.
البته فکر کردن در مورد چیزهایی که برای طرف مقابل، بیشترین اهمیت را دارد، موجب میشود تا متوجه شوید که او در مذاکره چه نوع سؤالهایی از شما خواهد پرسید. شما نیز میتوانید پاسخهایتان برای آن سؤالات را آماده کنید و اطلاعات لازم برای تأیید پاسخهایتان را، از پیش جمعآوری کنید.
فایدهی دیگر این کار این است که متوجه میشوید چه سؤالاتی را باید در طول مذاکره بپرسید. وقتی همکارم، جولیانا نیکلسون، مشغول نوشتن یک کتاب الکترونیک بود، تصمیم گرفت تا از سازمان خاصی به عنوان مطالعهای موردی در کتاب خود استفاده کند. ولی مدیران آن سازمان تمایلی نداشتند که مورد بررسی قرار بگیرند. به گفتهی نیکلسون، آنها «در مورد اینکه چگونه در کتاب، در مورد آنها صحبت شود، بسیار حساس بودند.»
ولی در عین حال آنها «واقعا میخواستند که در مورد آنها تبلیغ شود». آگاهی از اهمیت این مسئله برای آنها، به نیکلسون کمک کرد تا بهترین سؤالهای ممکن را بپرسد تا خیال آنها را آسوده کند و به آنها احسِاس کنترل داشتن بر روی فرایند را بدهد. سؤالهایی مانند: «آیا میتوانیم از نام و لوگوی واقعی شما استفاده کنیم تا بتوانیم به وبسایت شما لینک بدهیم و کاربران را به سوی شما هدایت کنیم؟» توجه کنید که او چگونه منفعت شرکت را در سؤال خود بیان کرد. او برای کسب اجازه برای انجام کاری درخواست میکرد (استفاده از هویت واقعی سازمان، به جای نام مستعار) و بلافاصله، پیامدهای مثبت انجام آن کار را نیز بیان کرد.
نیکلسون با مطرح کردن این درخواست به صورت سؤالی، و بیان نکردن آن به صورت یک حقیقت، به طرف مقابل، احساس داشتنِ کنترل بر فرایند را داد. از آنجا که میدانست این مسئله تا چه حد برای آن سازمان مهم است، سؤال خود را با عباراتی بیان کرد که در آن به منافع آنها (هم از نظر تبلیغ برای سازمان و هم از نظر کنترل داشتن بر فرایند) اشاره میشد. بنابراین در طول مذاکره، از کمی منحرف شدن از حوزهی قضایی هراسی نداشته باشید، به ویژه زمانی که مسئلهی اولویتهای طرف مقابل در میان است.
۵. عناصر فرهنگی و چگونگی مذاکره کردن در فرهنگهای دیگر را بدانید.
وقتی وارد مذاکرهای میشوید، سعی میکنید تا زمینه را برای بحثی مثبت و فعال آماده کنید و بدیهی است که هرگز قصد ندارید به طرف مقابل خود توهین کنید. ولی شاید ناخواسته رنجاندن و بیاحترامی کردن به همتایانتان سادهتر از آن باشد که انتظ